کلیپ صوتی ا انگیزه شغل طلبگی

 شما طلبه شدی فردا میخواهی بروی منبر ؟ مثل مرحوم کافی ؟ حاج آقا انصاریان ؟ بعدا می خواهی شخصیت تلوزیونی بشوی مثل آقای قرائتی ؟
کد خبر: 13219

کلیپ صوتی ا انگیزه شغل طلبگی

 

شما طلبه شدی فردا میخواهی بروی منبر ؟ مثل مرحوم کافی ؟ حاج آقا انصاریان ؟ بعدا می خواهی شخصیت تلوزیونی بشوی مثل آقای قرائتی ؟ بعدا می خواهی امام جمعه بشوی مثل آقای صدیقی ؟ یا مثل حاج آقا علم الهدی ؟ بعدا میخواهی روحانی بشوی که استاد دانشگاه بشود ؟ شما می خواهی طلبه بشوی، میخواهی امام جماعت بشوی مثل امام جماعت محله ؟ میخواهی حضرت آیت الله بشوی ؟ می خواهی مرجع تقلید بشوی ؟

عشق به یکی از این صورت هایی در این مشاغل هست می تواند در انسان انگیزه ایجاد کند برای طلبگی، مثل هر شغل دیگری . آدم از ژست آقای دکتر خوشش می آید بالاخره می رود دکتر می شود، یا از خلبان و اعتبار اجتماعی خلبان و ژست خلبان خوشش می آید میرود خلبان می شود .

شما در طلبگی چه کاراکتری را در نظر دارید و آن صورت نهایی که برای یک طلبه در ذهن شما هست که انگیزه ی شغلی شمارو تشکیل می دهد یا انگیزه ی تحصیلی شما رو تشکیل می دهد ، آن دقیقا چیست ؟

خب ، بعدا از این مقدمه میخواهم بگویم طلبگی شغلیست که با مشاغل دیگر تفاوت هایی دارد و این تفاوت بسیار مهم در نتیجه این شغل است . می خواهم خدمت شما عرض کنم که طلبگی شغلی است که آخر ان معلوم نیست . شما بیا و درس بخوان اما اینکه آخر چه کار خواهی کرد، این را به خدا واگذار کن . عالم طلبگی عالم ویژه ایست؛ آن شغل نهایی که میخواهی پیدا کنی را زیاد رویش فکر نکن ، خدا تو را موثر قرار خواهد داد، چطور ؟ بماند . تو می خواهی خدمت کنی دیگر به صورت شغلت گیر نده، یک وقت نگویی من به عشق مرجع تقلید شدن، به عشق منبری شدن، به عشق اداره کردن یک مسجد، به عشق عضو هیئت علمی شدن آمده ام طلبه شدم ؛ من دارم این عشق ها را از تو می گیرم ، تو چکار داری ؟  خدایا برای این ها چه نقشه ای داری ؟ برای هرکدام نقشه ای داری به آنها بده ، سر راهشان بگذار. طلبه به طور نامرئی سرباز یک پادگانی است که دستوراتش یک طوری به آن الهام خواهد شد و طبق دستور عمل می کند . شما به شغل و صورت شغل گیر ندهید، بیخیال. راحت باشید کار خودتان را بکنید، خدایا من می خواهم بع دین تو خدمت بکنم، چه جوری ؟ تو چه کار داری ، شاید یک گلوله آمد و شهید شدی، طلبه شهید ، بعد آنجا مراجع تقلید باید بدوند دنبالت ، تو چه کار داری غرض آنجاست دیگر ، مگر تو خودت این حرف ها را قبول نداری ؟ غرض آن که آن فرم نهایی نابودتان نکد رفقا، توفیقات را ازتان نگیرد فرم را بگذارید کنار به فرم گیر ندهید، بگویید خدایا من اصل خدمت را می خواهم و خدمت را به خاطر تقرب به تو می خواهم، خمت را به خاطر محبت به خلق می خواهم، خدمت را به خاطر محبت به امام زمان ارواحنا له الفدا می خواهم؛ آقا این حرف ها برای ما زود نیست ؟ ما جوانیم بالاخر با آرزوهایمان زندگی میکنیم حالا بگذار یک کمی با آرزوهایمان حال بکنیم، بگو بیا  ان شالله می شود . تو چه میخواهی ؟ هیئت علمی ؟  می شوی، ان شالله درست می کنم کارت را .

منبر می خواهی ؟ بیا من درست میکنم کارت را .

یعنی چه ؟ یعنی چون جوانی از اول روح و عمل و جوانیت فاسد باشد، بعد آدم بشوی ؟ اصل آدم شدن برای همین موقع است بعدا که آدم نمی شود شد.

آقا من درس طلبگی می خوانم، به چه انگیزه ای ؟ با انگیزه ی خدمت به دین. حالا  در این خدمت به دین چگونه و با چه شغلی خدمت به دین بکنم ، این را نمی دانم دیگر، خودشان می دانند. چرا باید اینقدر در طلبگی با حساسیت برخورد کرد ؟ چون طلبگی یعنی اول فهمیدن دین، دوم فهماندن دین. هردو نور میخواهد بدون نور نمی شود، عشق و سوختن می خواهد. در جلسات رشته تخصصی تبلیغ طلبه ها میگویند چه کار کنیم که منبری موفقی بشویم ؟ این سوال غلط است؛ باید این طور سوال کنیم، چه کار کنم مردم در دین داری موفق بشوند ؟ اگر عشق به دین دار شدن مردم باشد، منبری موفقی خواهی شد. ولی آدم می بیند که طرف رفته منبر، دنبال موفقیت منبر خودش است. می گوید الان خوب صحبت می کنم، الان موثر صحبت می کنم. این اصلا به خودش است، نمی دانم مثلا خودآرایی می کند، خود نوازی می کند، خود نمایی می کند. مثلا دیدید که طاووس چه کار می کند ؟ پرایش را باز می کند، طاووس وقتی این کار را می کند قصد ریا و جلب توجه که ندارد، شما می روی جلوی طاووس نگاه می کنی می گویی وای پرهایش را نگاه کن، آن هم نگاهی به تو می کند می گوید: چه دارد میگوید ؟ جمع می کند و می رود.  مگر تو پر باز نکردی که ما خوشمان بیاید ؟ داشتیم حال می کردیم، چرا جمع کردی رفتی ؟

رفتی بالای منبر خوب سخنرانی کردی گفتند چقدر خوب سخنرانی کردی، مثل طاووس بگو این چه دارد می گوید ؟ برو آدم بشو، خوب سخنرانی می کنی دیگر چیست ؟ مگر این جا تمرین منبر است که می خواهی جایزه به من بدهی ؟ طاووس با چه خلوصی پرش را باز می کند، اصلا شعورش به این چیز ها نمی رسد، ان شالله ما هم اینقدر احمق باشیم که شعورمان به ریاکاری نرسد، ولی متاسفانه خیلی تیز هستیم، خیلی تیز هستیم، ما عقلمان می رسد.غرض این که خیر شمارا می خواهم، می خواهم در طلبگی موفق باشید، طلبگی یعنی آن حرف هایی را که بعدا می خواهی روی منبر بزنی راست است از همین الان برای خودت بزن .

آن مرجع بزرگوار تقلید ناراحتی معده داشت، نمی توانست روزه بگیرد، از ایران یک نفر رفت در خانه اش، گفت فلانی نمازش کجاست میخواهم بروم خمس بدهم، گفت نماز نمی خواند و این خانه اش است، "منظورش این بود که نماز جماعت نمی خواند" یک دانه برنج هم روی ریشش است. گفت روزه نمی گیری نماز هم که نمی خوانی اگر خبری نیست به ما هم بگو، ما هم بدانیم. حال غرض این که اگر خبری نیست شما بگویید ماهم بدانیم، شما می خواهید پس فردا مردم را به اخلاص دعوت کنید بگویید بدون اخلاص فایده ندارد؛ خب اگه بخواهید خودتان بدون اخلاص شروع کنید، خب اگر خبری نیست به ماهم بگویید، ماهم اینقدر دفتر دستک راه نیندازیم، گرفتار کردیم خودمان را با حوزه علمیه، اگر خبری نیست بگو ماهم تعطیلش کنیم برویم دنبال کاسبی یا شغل بهتر .

 

 

انگیزه طلبگی | دانلود



دیدگاه‌ها

خیلی کمک کننده بود♡

افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.